وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

نفر سوم که شهید می‌شد


هرازگاهی فیل ما،
هوای هندوستان
برایش بد می‌شود
و ناکجا خانه‌ی ما معنی! ـ به جهنم ـ
به جهنم که ما سه رفیق بودیم
و سیگارهایمان را با کبریت روشن می‌کردیم و
همیشه
نفر سوم که شهید می‌شد
من بودم
و سگ‌هایی بی‌پدرمادر
انگار سگرمه‌هایم را نمی‌بینی؟ اگر هم شک داری بیا پاچه‌ی ما را
ببین؛ داری نمی‌سازی
این پا از سومالی نیامده
هندوانه هم نیست
که قاچش بزنی شب یلدا
و فوتبال تماشا کنی
و شب به نیمه نرسیده
فیلم‌های از نیمه گذشته مثل فیل بیندازندت روی زنی که قرار است
سگی بزاید که ...
اصلن بیا این پاچه را ببین
دلت ریش‌ریش نمی‌شود؛ نترس
مرد هم مرده‌ای قدیم
لااقل باور کن این پا دیگر برای ما پا نمی‌شود تا به دیوار برسد
یا بدود
در گرانادا
با لورکا
اصلن بیا جور دیگر به ماجرا نگاه کن؛
غریبه که نیستی؛ من هم می‌توانم گرگ باشم
سگ که مال این حرف‌ها نیست؛
ولی همین‌که نخواستم خر باشم
سر از این جنگل که نه! باغ‌وحش درآوردم
جنگل هم جنگل‌های قدیم
جنگ هم جنگ‌های قدیم
قدیم هم که ما نبودیم تا یادمان بیاید
پای شمشیر خورده با تیرخورده فرق دارد؛
مثل پای ترکش مین خورده و سگ‌گزیده
همه‌ی این‌ها هم که گفتم مغلطه بود
اصلن توبه می‌کنم
ماشه‌ی تفنگت را هم می‌بوسم
ها؟ نظرت چیست هاپ‌هاپ کنم تا دست نوازشی بکشی روی گوش‌هایم؟
میدانی؟ فیل ما هرازگاهی هوای هندوستان به مکه‌اش می‌فرستد
تا خبر خوشی بیاورد
مثل پیامبری که گفت: سگ پرورش ندهید
گوشت خوک هم نخورید
شراب که جای خود دارد
زنا؟ حرفش را هم نزن
شب یلدا و غیر ندارد! باور که نمی‌کنی
به جهنم
ماشه را همین‌جا بچکان! فیل ما هوایی‌تر از این حرف‌هاست

وحید پیام نور 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر