-
سه شنبه, ۲۷ آذر ۱۳۸۶، ۰۳:۱۲ ق.ظ
هرازگاهی فیل ما،
هوای هندوستان
برایش بد میشود
و ناکجا خانهی ما معنی! ـ به جهنم ـ
به جهنم که ما سه رفیق بودیم
و سیگارهایمان را با کبریت روشن میکردیم و
همیشه
نفر سوم که شهید میشد
من بودم
و سگهایی بیپدرمادر
انگار سگرمههایم را نمیبینی؟ اگر هم شک داری بیا پاچهی ما را
ببین؛ داری نمیسازی
این پا از سومالی نیامده
هندوانه هم نیست
که قاچش بزنی شب یلدا
و فوتبال تماشا کنی
و شب به نیمه نرسیده
فیلمهای از نیمه گذشته مثل فیل بیندازندت روی زنی که قرار است
سگی بزاید که ...
اصلن بیا این پاچه را ببین
دلت ریشریش نمیشود؛ نترس
مرد هم مردهای قدیم
لااقل باور کن این پا دیگر برای ما پا نمیشود تا به دیوار برسد
یا بدود
در گرانادا
با لورکا
اصلن بیا جور دیگر به ماجرا نگاه کن؛
غریبه که نیستی؛ من هم میتوانم گرگ باشم
سگ که مال این حرفها نیست؛
ولی همینکه نخواستم خر باشم
سر از این جنگل که نه! باغوحش درآوردم
جنگل هم جنگلهای قدیم
جنگ هم جنگهای قدیم
قدیم هم که ما نبودیم تا یادمان بیاید
پای شمشیر خورده با تیرخورده فرق دارد؛
مثل پای ترکش مین خورده و سگگزیده
همهی اینها هم که گفتم مغلطه بود
اصلن توبه میکنم
ماشهی تفنگت را هم میبوسم
ها؟ نظرت چیست هاپهاپ کنم تا دست نوازشی بکشی روی گوشهایم؟
میدانی؟ فیل ما هرازگاهی هوای هندوستان به مکهاش میفرستد
تا خبر خوشی بیاورد
مثل پیامبری که گفت: سگ پرورش ندهید
گوشت خوک هم نخورید
شراب که جای خود دارد
زنا؟ حرفش را هم نزن
شب یلدا و غیر ندارد! باور که نمیکنی
به جهنم
ماشه را همینجا بچکان! فیل ما هواییتر از این حرفهاست
وحید پیام نور