وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

به یاد عباس جعفری


نمی‌دانم چه شد که یاد عباس جعفری افتادم. این بی‌سروته را به آن بی‌نشان ِ نام‌آشنا تقدیم می‌کنم.

به تقدیر می‌اندیشم
به این‌که زمین گیسوان بلندش را کوتاه می‌کند
به اینکه کوهنوردی راه بازگشت را پیدا نمی‌کند،
به اینکه یک نفر صدایش می‌زند: عباس ... باس ... س سس
به یاد عباس جعفری، لبخند می‌زنم

روزنوشتی دیگر


(ایمیل)هایی که به‌زودی تمام می‌شود ... بعد می‌تونم بشینم و یک‌نفس راحت بکشم. وقتی مسئولیتی رو قبول می‌کنم، یا قولی می‌دم تا از گردنم وا نشه، نمی‌تونم بیخیال بشم. امروز باید تا فردا نشده، کارهایی که وعده دادم رو تحویل بدم. سه قسمت هنوز مونده و من به خاطر فشاری که این روزهای آخر به خودم آوردم، خسته‌ام. مغزم درگیرِ سفریه که احتمالن اوایل هفته به سیستان خواهم داشت. دعا کنید ...

شعری از ژولیده نیشابوری


شعری از ژولیده نیشابوری که توسط «همای» زیباتر شده.

هر آن فردی که دارد ضرب عالم، زور هم دارد
بلی هر کس که دارد زور و زر مزدور هم دارد

مخور هرگز فریب زرق‌وبرق زر که می‌گویند
اگر ویرانه دارد گنج، مار و مور هم دارد

امیری را اگر دیدی فقری را مکن تحقیر
که هر شمعی به‌قدر قدرت خود نور هم دارد

مزن نیش از نداری بهره‌ای از نوش ای منعم
که این قدرت‌نمایی تو را زنبور هم دارد

عصا در دست موسی چون‌که باشد می‌شود صعبان
وگرنه این عصا را در کف خود کور هم دارد

اگر بهرام گور از گور آرد سر برون گوید
که هر صیاد صیادی به نام گور هم دارد

اگر تاریخ دارد داستان کاوه را ای دل
به دفتر قصه خون‌خواری تیمور هم دارد

بجایی گر رسیدی ازنظر مفکن ضعیفان را
سلیمان با چنان حشمت نظر بر مور هم دارد

مکن ترک وطن ژولیده بهر خفتن بغداد
که آن آب‌وهوا را صبح نیشابور هم دارد

روز بزرگداشت کوروش کبیر


روز کوروش بزرگ، روز ۷ آبان (۲۹ اکتبر) که تاریخ نویسان آن را روز ورود کوروش به بابل و صدور منشور کوروش می‌دانند به پیشنهاد سازمان بین‌المللی نجات پاسارگاد٬ انتخاب و نام‌گذاری شده است. این روز که تاکنون به‌طور رسمی در تقویم ایران ثبت‌نشده است بهانه‌ای است برای بزرگداشت نامی بزرگ.

کوروش کبیر روز بزرگداشت کوروش روز فتح بابل منشور کوروش کبیر

حماقت سرمایه‌داری تا کجا؟

چندی پیش، در صفحات وب می‌گشتم که به این خبر شگفت‌انگیز در سایت صدای روسیه به زبان فارسی رسیدم:

نقل به عینه:
شرکت استرالیایی فروش دستمال توالت طلایی به ارزش 1.3 میلیون دلار برای هر رول را آغاز کرد. این وسیله بهداشتی از فلزات گران‌بهای 22 عیار ساخته شده است. در توصیف این محصول آمده است که گران‌ترین رول دستمال توالت در جهان است.
شرکت Toilet Paper Man اطلاعیه‌ای در خصوص آغاز فروش رول‌های دستمال توالت از طلای خالص را اعلام کرد. این دستمال توالت سه لایه کاملاً با طلا آغشته شده است.

این روزهای من (1)


سلام.
این روزها به‌شدت درگیر نوشتن هستم؛ اما نه شعر و نه داستان و نه فیلم‌نامه. آن‌قدر شعر بدهکارم که نمی‌دانم وقتی برگردم سراغ این امپراتوری، چه می‌توانم داشته باشم. سوژه‌های داستانی و فیلم‌نامه‌های بسیاری در سرم رژه می‌روند. ولی آدم که نمی‌تواند هم‌زمان چند هندوانه را بردارد. چهارشنبه‌ی هفته‌ی پیش، نرم‌افزار نویسا را با تخفیفی ویژه پس از دودلی‌های بسیار، بالاخره خریدم و امروز و فرداست که فرصت کنم و نصبش کنم، شاید کمی کارهایم سبک‌تر شود. امیدوارم به مبلغی که پرداخت کردم بیرزد. به‌هرحال قیمت خود نرم‌افزار بدون تخفیف؛ سه میلیون تومان است که برای یک نرم‌افزار ایرانی، رقم درشتی محسوب می‌شود. متأسفانه هیچ‌یک از کاربرانی که این نرم‌افزار را تهیه‌کرده‌اند، (بجز روی سایت شرکت) در مورد میزان رضایت‌مندی‌شان چیزی، جایی ننوشته‌اند و به نظرم این کمی بی‌انصافی است. بعدها پس از واردکردن واژه‌های عامیانه به دیتا بیس نرم‌افزار، نظرم را درباره‌اش می‌نویسم. شاید به درد دوستانی چند بخورد. به‌هرحال بااینکه در فیس‌بوک و توئیتر به روزم، گفتم این سرا را که بیش از آن دو شبکه‌ی اجتماعی دوست دارم را نیز به‌روز کنم. بگویم که در چه حوالی‌ام و بروم ادامه‌ی نوشتنم را پی بگیرم.

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر