وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

به یاد عباس جعفری


نمی‌دانم چه شد که یاد عباس جعفری افتادم. این بی‌سروته را به آن بی‌نشان ِ نام‌آشنا تقدیم می‌کنم.

به تقدیر می‌اندیشم
به این‌که زمین گیسوان بلندش را کوتاه می‌کند
به اینکه کوهنوردی راه بازگشت را پیدا نمی‌کند،
به اینکه یک نفر صدایش می‌زند: عباس ... باس ... س سس
به یاد عباس جعفری، لبخند می‌زنم
روبروی دوربین عکاسی
تا ثبت شوم
و پشت ِ سرم، کوه‌ها زوزه می‌کشند!
طبیعت، عاشقانه در آغوش می‌کشد
مردی را که برای ماندن
آفریده نشده بود
دست‌هایش کویری بود و
پاهایش، او را مدیریت می کرد!
پلنگ‌های ایرانی، نامش را صدا می‌زنند
و شب‌ها، از نپال
صدای آب
کوچ لک‌لک‌ها را به خاطر می‌آورد
تا بنشیم و به تقدیر فکر کنیم

وحید پیام نور ـ 26 آبان 1392


#عباس_جعفری #عکاس_طبیعی #دوست_دار_محیط‌زیست #کوهنورد #روزنامه‌نگار

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر