وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

مجلس عزیز، نوشتی که بنویسم، خواندم ولی شما نمی‌خوانید!

سر نویسه 1: می‌دانیم که در مجلس 290 نماینده داریم.
سر نویسه 2: با احتساب امضاء ناخوانا، 145 نماینده مجلس خطاب به هاشمی نامه‌ای را می‌نویسند بدین مضمون: (به نقل از خبرگزاری مهر)

«جناب آقای هاشمی رفسنجانی در صحبت‌های خود با وبلاگ نویسان مطالبی را بیان کرد که بی‌شک از مصادیق فاصله گرفتن از اندیشه‌های امام (ره) است.
ما نمایندگان مجلس ضمن تذکراتی چند از وی می‌خواهیم که به اندیشه‌های امام راحل و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بازگردد، به‌جای آن فاصله خود را از کسانی که دل درگرو انقلاب ندارند و تلاش می‌کنند انقلاب اسلامی را از مبانی خود تهی گردانند، حفظ نمایند.
1- این ساده‌اندیشی است که ما اعلام کنیم با اسرائیل سر جنگ نداریم و اگر کشورهای عربی با اسرائیل جنگیدند ما از آن‌ها حمایت خواهیم کرد. امام بزرگوار و رهبر عزیز همه تلاش خود را به کاربردند تا مسئله فلسطین را یک مسئله اسلامی نمایند و از حصار عربیت خارج نمایند. اگر امروز ظهور گروه‌هایی مانند حزب‌الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی را شاهد هستیم که پوزه اسرائیل را با همه مظلومیت و نابرابری به خاک مالیده‌اند نتیجه همین تفکر امام است. اگر ما با اسرائیل سر جنگ نداشته باشیم تا انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی باشد اسرائیل با ما سر جنگ خواهد داشت و نباید فراموش کنیم که امام خمینی محو اسرائیل را از آرمانه‌ای انقلاب اسلامی قرار داده است.

در ادامه متن نامه ایشان و پاسه این کمترین را بخوانید...

انتخابات پیش رو

تحلیلی پیرامون انتخابات ریاست جمهوری

خب بالاخره ساعات پایانی ثبت‌نام است و تقریباً مدعی‌ها به خط شده‌اند. در میان ثبت‌نام کنندگان، نزدیک به 15 رجال سیاسی داریم که در مورد تائید صلاحیتشان تردیدی نیست. به فرض که ائتلاف 2+1 بر سر پیمان باقی بمانند و دو تن به نفع یکی کناره بگیرند و آن‌طور که از ظواهر برمی‌آید آنکه باقی می‌ماند قالی‌باف خواهد بود، با آمدن هاشمی رفسنجانی همه‌چیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. نظر به اقدامات دولت احمدی‌نژاد که طی این هشت سال، با برنامه‌های عجیب‌وغریب و ابهامات فراوانی که در مسائل مالی ایجاد نموده، برای قشر عظیمی از جامعه، هاشمی را تا حدودی به ‌جایگاه قبلی‌اش برگردانده است. بااینکه بی‌شک اگر در دو دوره قبل‌تر هاشمی نام‌نویسی نمی‌کرد و رأی سنتی 10 میلیونی خود را جذب نمی‌نمود ای‌بسا احمدی‌نژاد به دور دوم نمی‌رسید و در پی آن کرسی کاخ ریاست جمهوری را تصاحب نمی‌نمود. بهر سبب، مشخص است که جبهه‌ی اصولگرایان دولتی، تمام توان خود را در تخریب هاشمی رفسنجانی بسیج خواهد نمود؛ و وجود پاره‌ای از ملاحظات همچون نام‌نویسی حسن روحانی و افرادی دیگر که دربرگیرنده‌ی بخش عظیمی از رأی‌های خاموش جامعه چپ سنتی و اصلاح‌طلبان هستند را تحت تأثیر قرار خواهد داد. اینجا دو مسئله ازنظر حقیر جلب‌توجه می‌نماید: ...

تردید در حلال‌زادگی یک ملت!


چندی پیش، خبری خواندم در مورد مک بوک یک انیماتور انگلیسی که سر از تهران درآورده بود؛ که در بخشی از (متن خبر) چنین نوشته‌شده بود:
یک کاربر زیر مطلبی دراین‌باره در gizmodo نوشت که قصد ندارد از موضوع دزدی لپ‌تاپ چشم‌پوشی کند اما به این ماجرا بیش‌تر از این منظر نگاه می‌کند: «هی نگاه کن! ایرانیان هم آدم هستند. اخبار بد زیادی درباره بسیاری از کشورها وجود دارد٬ ویدیوهایی که آتش زدن پرچم دیگر کشورها و تظاهرات و ساخت تسلیحات هسته‌ای را نشان می‌دهند. چنین چیزهایی همیشه در اخبار به چشم می‌خورد. به همین علت بعضی‌اوقات سخت است که به مردم این کشورها جدا از این موضوعات نگاه کنی. ولی به عکس‌های رسیده نگاه کنید! آن‌ها بازی می‌کنند٬ به موزیک گوش می‌دهند٬ در خانه‌هایشان میز قهوه وجود دارد٬ درست مثل ما!» وی تأکید کرد که نمی‌خواهد بگوید آنچه در اخبار می‌آید نادرست است، اما گفت که این عکس‌ها چهره دیگری از ایران را به نمایش گذاشته است.»

دست آقای ارشاد درد نکند!


امروز در گنبد برای تعویض پوست تار عزیزم که جدیداً وقت پوست‌اندازی‌اش به‌هم‌خورده است و چند باری در سال پیش به علت عارضه‌ی ناشی از فشار کاور، دچار صدمات شدید پوستی (پارگی) شده و به قاعده ‌این مسئله روی آوازش تأثیر منفی گذارده، در خیابان‌های گنبد پی پوست مناسبی می‌گشتم به معرفی یکی از دوستان مطلع، به کارگاهی ساز سازی رهنمود شدم. غرض آنکه برای خود حقیر متأسف شدم که سازنده‌ای در چنین سطح از هنر و صنعت تارسازی در استان گلستان، سالیان سال مشغول است و بنده بی‌خبرم. تشکر و قدردانی دارم از برادران زحمتکش فرهنگ و ارشاد اسلامی که واقعن نمی‌دانم فاین تذهبون؟ بنده که مثلن ادعا هم دارم دیگران هم بماند برای بعد! این نشد آقایان! این نشد برادران خدوم! آقای فرهنگ و ارشاد اسلامی عزیز، نشد! کاش کم کم کمی هم در حوزه‌های تخصصی انجام‌وظیفه کنیم! به‌هرحال ازآنجاکه بی‌تعارف در حوزه‌های دیگر با عزیزان این اداره کل سلام و احوال داریم در همین مقام بسنده می‌شویم و تنها می‌ماند توصیه‌ای به دوستانی که قصد خرید سازهای زهی، به ویژه «تار» و یا «سه‌تار» باکیفیت بالا دارند، حتماً سازهای دستساز «استاد عبدالحسن دهگان» را از نزدیک ببینید تا باور کنید صدای شیشه‌ای تار را ...

بی‌بهانه


روی همین خط
یا خط قبل‌تر
کجا نامت را بنویسم
که بیشتر دوست داشته باشی؟
این روزها
فرق نمی‌کند کجای جهان باشم
وقتی یادت
قدم‌به‌قدم
تمام خط‌های دستم را
بهم ریخته ...


رفتم که بیاییم و حالا برگشته‌ام. افعال به‌هم‌ریخته است. ایام هم. بهر سبب مشیت الهی را گریز نیست. آدمی فرزند مرگ است و فراموشی. چه می‌دانم شاید بهتر باشد دقیقه‌ای سکوت کنم، به احترام مردی که رفت ...!

اطلاعیه (دو)

این کمترین پیش‌ازاین معتقد بود که می‌بایست درهرحال، باری از دوش خلق برداری تا سلامت روانت آشکار شود. در حوزه‌ی ادبیات هرچند چیزی در چنته نداریم ولی به آزمون‌وخطا درس‌هایی آموخته‌ایم. خلاصه‌ی این آموخته‌ها را به‌صورت غیرحضوری (مجازی) در هرسال با سی نفر استعداد جوان شناسایی‌شده توسط همین حقیر و یا دوستان، با برنامه‌ی هفتگی منظم و ساعت‌مند، به مطالعه کتب سودمند راهنما بودیم. خلاصه مطلب اما سالی که گذشت، سراسر حادثه بود و بعد در یک روز سراسر دودلی، از خود پرسیدم: کجایند این لااقل یک‌صد و پنجاه‌نفری که ساعت‌ها برایشان وقت گذاشتی؟ درست است که هیچ چشمداشتی نداشتی و آنچه شرط بلاغت بود با پرهیز از هیاهو و سربازگیری و این نگاه‌ها که این روزها باب است، درس پس دادی اما آیا این انصاف است که با تو می‌شود؟ از وقت استراحتت بزنی، از زمان‌هایی که می‌توانی برای خودت باشی، مطالعه کنی، بنویسی؛ بزنی، در گوش خلق از مرام و معرفت و وقار و وفاداری بگویی و سر آخر خروجی‌ات کجاست؟ یک‌مشت شاعر و داستان‌نویس جوان که چون کتابشان چاپ‌شده یا خرشان از پل مراد گذشته فراموش کرده‌اند حرف‌هایی را که با ایشان زده‌ای. ندایی گفت: لطفشان بود. خلاصه مطلب نظر به اینکه به اشارت دوستان تنی چند از عزیزان دلم درخواست زمان برای امسال داشته‌اند، در همین مقام به اطلاع همگان می‌رساند با عرض شرمندگی و معذرت، دیگر وقت آن رسیده که انجام این امور را به اهالی‌اش که این روزها بسیار شده وابنهیم و خود پی درد دل بدویم. دوستان معرف بزرگواری فرموده، ملت را به دکان بسته رهنمون نشوند.

به سیاره‌ی ما دعوتید!


آقایان خانم‌ها، بنده، وحید پیام نور، حاکم بلامنازع سیاره  که شما از این به بعد می‌توانید آن را زمیندور بنامید، از شما جهت بازدید از سیاره‌ی مان دعوت به عمل می‌آورم. مسائل و موارد قابل‌توجه در این سیاره:
* ) در این سیاره رابطه‌ی کارگر کارفرمایی هرگز شکل نخواهد گرفت درنتیجه رد و پایی از اندیشه‌ی کمونیسم در آن نیست!
* ) در این سیاره زمین‌های فوتبال را داده‌ایم مین کاشته‌اند! مرد می‌خواهم بیاید فوتبال
* ) در این سیاره کلن پدیده‌ی تلویزیون هرگز اختراع نخواهد شد!
* ) در سیاره‌ی ما، قاره‌ی امریکا هیچ‌وقت کشف نخواهد شد و می‌دهیم قاره اروپا را هم به بخشی دورتر تبعید کنند تا شاهد هیچ جنگ جهانی دیگری نباشیم.

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر