وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

دعوت‌نامه رسمی به اندیشیدن

بعضی از اوقات مثل همین حالا، احساس می‌کنم انگشتی برای به دهان گرفتن، برایم نمانده است. گور بابای سیاست و هرچه سیاسی‌کاری است، صداقت را عشق است که عجالتن چند وقتی است رفته است دیدوبازدید اقوامش و هنوز برنگشته است و به‌راستی‌که چقدر جای ایشان و قوم‌وخویش گرامی‌شان خالی است. بخصوص عالی‌جناب فتوت و سرکار خانم وفا. در همین مقام شایسته است یادی شود از مرحوم مغفور، جنت‌مکان، خلدآشیان، جناب آقای مهندس انسانیت و همسر محترمشان سرکار علیه، نوع‌دوستی! چه شرافتی با ایشان بود؛ یاد و نامشان به پهنه‌ی آسمان بلند باد.
و اما بعد...

سطری چند درباره‌ی جریان تیراندازی ...


چندی پیش، ماجرای تیراندازی در یکی از اتوبان‌های تهران، اتفاق افتاد. بین آقای محمود کریمی، از مداحان که جنجالی شد. راستش ناراحت شدم از اینکه کسی مثل آقای کریمی که رزمی‌کار قدرتمندی است، یا همراهان ایشان، دست به سلاح کمری ببرند. بالطبع، موضوع را گذاشتم زیر سبیل و به‌اصطلاح خودم را به خواب زدم. بدون تعارف، این عمل را حالا که خوب فکر می‌کنم به‌شدت محکوم می‌کنم!
اما بعد!
اولین بار است که در زندگی‌ام شنیدم جایی به نام خانه‌ی مداحان وجود دارد! اصلن فکر هم نمی‌کردم روزی خانه‌ای این‌چنین هم تأسیس بشود. بماند. این‌ها در حمایت از آقای کریمی، به گزارش خبرگزاری مهر، بیانیه‌ای داده‌اند. به شرح ذیل:

بررسی وضعیت وبلاگنویسی در ایران

وبلاگ ما؛ همانند چند وبلاگ دیگر که از میزبانی میهن بلاگ استفاده می‌نمایند؛ به مدت تقریبی دو هفته؛ در دسترس نبود. علت اصلی این مسئله از سوی مدیران میهن بلاگ؛ در ششم تیرماه؛ چنین عنوان‌شده است:

دقیقاً در چهارشنبه 30 خردادماه متوجه شدیم که یکی از سرورهای میهن بلاگ دچار مشکل شده و قابل‌دسترس نمی‌باشد. ازآنجاکه سرورهای میهن بلاگ در یک دیتاسنتر آمریکایی قرار دارد و ما هیچ‌گونه دسترسی فیزیکی به سرورها نداریم طبق معمول مشکل را از طریق ارتباط تلفنی با مسئولین دیتاسنتر در میان گذاشتیم.
از قرار معلوم طبق صحبت‌های مسئولین فنی دیتاسنتر، سیستم‌عامل سرور به علت اشکال در هارددیسک دچار مشکل جدی شده بود و طبق گفته آن‌ها می‌بایست ویندوز مجدداً نصب می‌گردید.

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر