وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

سطری چند درباره‌ی جریان تیراندازی ...


چندی پیش، ماجرای تیراندازی در یکی از اتوبان‌های تهران، اتفاق افتاد. بین آقای محمود کریمی، از مداحان که جنجالی شد. راستش ناراحت شدم از اینکه کسی مثل آقای کریمی که رزمی‌کار قدرتمندی است، یا همراهان ایشان، دست به سلاح کمری ببرند. بالطبع، موضوع را گذاشتم زیر سبیل و به‌اصطلاح خودم را به خواب زدم. بدون تعارف، این عمل را حالا که خوب فکر می‌کنم به‌شدت محکوم می‌کنم!
اما بعد!
اولین بار است که در زندگی‌ام شنیدم جایی به نام خانه‌ی مداحان وجود دارد! اصلن فکر هم نمی‌کردم روزی خانه‌ای این‌چنین هم تأسیس بشود. بماند. این‌ها در حمایت از آقای کریمی، به گزارش خبرگزاری مهر، بیانیه‌ای داده‌اند. به شرح ذیل:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم»
وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ أُولائِکَ کانَ عَنهُ مَسئولًا
ازآنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چراکه گوش و چشم و دل، همه مسؤولند.
(سوره مبارکه اسراء آیه ۳۶)
رخت سیاه‌پوشی عزای سالار شهیدان حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام) را پس از دوماه اشک ریختن بر «قتیل العبرات» از تن به درآورده بودیم که به‌یک‌باره، همه آنچه برایش بر سروسینه می‌زدیم، با انتشار یک خبر و شایعه‌های پیرامونش به بدترین شکل ممکن چالش کشیده شد.
و مگر نه این است که این انقلاب و آن عزاداری‌های محرم و صفر، امتداد همان خون مقدسی است که برای زنده نگه‌داشتن دین پیامبر (ص) بر زمین ریخته شد؟ پیامبری که برانگیخته شد تا اخلاق محمدی (ص) را به کمال برساند و امتش را از بداخلاقی‌ها و کج‌فهمی‌ها برهاند.
حالا چند روزی می‌شود که انتشار یک خبر، دستمایه هجوم همه‌جانبه به همان ارزش‌هایی شده که عزاداری‌ها، سینه‌زنی‌ها و هیئت‌ها برای زنده نگه‌داشتنش برپا می‌شود.
«حاج محمود کریمی» را همه محبان اباعبدالله الحسین (ع) خوب می‌شناسند. سال‌هاست که با روضه‌های او بر مصیبت‌های اهل‌بیت (ع) اشک ریخته‌اند و با دم‌های سینه‌زنی‌اش شور گرفته‌اند و به سینه زده‌اند. با نوای محزون مناجات‌هایش، دست‌ها را رو به آسمان برده‌اند و «العفو» گویان، شب‌های روشن قدر را به صبح رسانده‌اند و با نغمه‌های مولودی‌خوانی‌اش، هم‌کلام فرشتگان به آل الله تهنیت گفته‌اند.
صدای گرم «حاج محمود»، از خانواده‌ای برآمده که عطر شهادت، سال‌ها در آن پیچیده و یاد پدر و برادر شهیدش «حاج نقی کریمی» و «ابوالفضل کریمی» همچنان در ذهن‌ها جاری ست.
اما حالا تیرهای شایعه و طعنه و تهمت است که روز به روز، سطر به سطر و سایت به سایت، شلیک می‌شود؛ بی‌آنکه کسی از اصل ماجرا آگاه باشد؛ اما کافی است نگاهی کوچک به دامن زنندگان این ماجرا بیندازیم تا مشخص شود این تیرها بی‌جهت شلیک نشده‌اند.
آنچه در پس پرده ماجرای رخ داده می‌گذرد، نشانه گرفتن هیئت‌های عزاداری و اصل و فلسفه قیام عاشوراست. ارزش‌هایی که سال‌هاست در تاروپود ایرانیان ریشه دوانده و حالا هیزم شایعه و افترا است که از گوشه و کنار به خیال آتش‌افروزی بر بغض و کینه از دستگاه عزاداری سیدالشهدا جمع می‌شود.
رنج بار تر این‌که علاوه بر دشمنان آگاه و قسم‌خورده، پای بعضی دوستان نادان نیز به این ماجرای هیزم کشی و آتش‌افروزی باز شده است.
در این‌که اگر خطایی رخ‌داده موضوع باید در مراجع رسمی قضایی رسیدگی شود هیچ شکی نیست اما تردیدها جایی رخ می‌نماید که بدون تشکیل دادگاه، بررسی کافی و روشن شدن حقایق، این ماجرا را بهانه هجمه به ارزش‌های عاشورایی و دستگاه عزاداری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) می‌کنند. آیا به بهانه ماجرایی که هنوز جزئیات و علتش در مراجع قضایی بررسی و اعلام نشده، باید بساط ذکر و ذاکر و مصیبت بر اهل‌بیت (ع) را برچید؟ مگر نه این است که آموزه‌های دینی بزرگان ما فاصله حق و باطل را به‌اندازه 4 انگشت میان گوش و چشم دانسته‌اند و آبروی مؤمن را برتر از کعبه شمرده‌اند؟
پرواضح است که آتش افروزان این فرصت را غنیمت شمرده‌اند که به بهانه آن، پایه‌های محکم عشق و شور حسینی (ع) را در دل مردم بلرزانند و چه خام‌خیال‌اند آنان که این رؤیا را در سر می‌پرورانند. چراکه «ان لقتل الحسین (ع)، حراره فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا» و این گرمای عشق هرگز سرد نخواهد شد.


والسلام علی من اتبع الهدی
خانه مداحان

بیانیه‌ای این‌چنین واقعن نوبر است. من کشته، مرده‌ی این منطقتانم آقایان. شما عزیزان کجا هستید که همچنین ادعایی می‌کنید؟ شما به‌اصطلاح خودتان، نوکران ائمه هستید. متنتان را با آیه‌ی شریفه‌ای آغاز کرده‌اید که همین بیانیه، در تضاد با آن ادعاست. بنده نام شما را نمی‌دانم؛ اما این را می‌دانم که خرافات زیادی توسط برخی از مداحان به عاشورا اضافه شده. برخی از اشعاری که انتخاب می‌کنید، رنگ و بوی کفر و شرک می‌گیرد. عملی را می‌آیید ماست‌مالی کنید، آن‌هم این‌طور! این‌ها هیئت‌های مذهبی را نشانه گرفته‌اند؟! این‌ها کیایند؟ بنده کدام هیئت را نشانه گرفته‌ام؟ حالا اگر یکی آمده بود و روی یکی از مداحان اسلحه کشیده بود. به فرض محال، نیرویی نظامی هم بود، آن‌وقت چه می‌گفتید؟ شرم کنید. رفتار شما را پای دین می‌نویسند! حرف‌های شما را به‌عنوان حرف دین میان مردم نقل می‌کنند ... بنشینید و دوباره متن بی‌منطقتان را بخوانید که از آن تنها و تنها بوی تعصب می‌آید.
کاش نام تک‌تکتان را می‌دانستم. آن‌وقت به حتم اگر باخبر می‌شدم مداح هیئتی شما هستید، به هیئت کناری‌اش می‌رفتم که پای روضه‌خوانی همچنین خادمانی ننشینم!

حالا عجله نکنید؛ روزگاری را می‌بینم که به خاطر رقابت‌های تجاری همدیگر را می‌فروشید. لااقل بعضی‌هایتان بعضی دیگر را. اسناد علیه هم بیرون خواهید داد از صیغه و پارتی و پارتی‌بازی و نفوذ در وزارتخانه‌ها گرفته تا خیانت‌های دیگری که فقط خدا می‌داند از بعضی از شما چه‌کارهای برمی‌آید. وقتی جای شور و شعور دینی عوض شود؛ همین است دیگر.

پی‌نوشت:
1: هرکسی ممکن است اشتباه کند.
2: درب توبه‌ی خداوند باز است.
3: پیامبر قبل از رفتن به مسجد رفت و در مورد حق‌الناس چه گفت؟
4: شب خوش.پ


ارجاع برون‌متنی: رونوشت بیانیه در مهرنیوز

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر