وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

سطری چند درباره‌ی جریان تیراندازی ...


چندی پیش، ماجرای تیراندازی در یکی از اتوبان‌های تهران، اتفاق افتاد. بین آقای محمود کریمی، از مداحان که جنجالی شد. راستش ناراحت شدم از اینکه کسی مثل آقای کریمی که رزمی‌کار قدرتمندی است، یا همراهان ایشان، دست به سلاح کمری ببرند. بالطبع، موضوع را گذاشتم زیر سبیل و به‌اصطلاح خودم را به خواب زدم. بدون تعارف، این عمل را حالا که خوب فکر می‌کنم به‌شدت محکوم می‌کنم!
اما بعد!
اولین بار است که در زندگی‌ام شنیدم جایی به نام خانه‌ی مداحان وجود دارد! اصلن فکر هم نمی‌کردم روزی خانه‌ای این‌چنین هم تأسیس بشود. بماند. این‌ها در حمایت از آقای کریمی، به گزارش خبرگزاری مهر، بیانیه‌ای داده‌اند. به شرح ذیل:

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر