وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

دهم اردیبهشت، روز ملی خلیج‌فارس

امروز، دهم اردیبهشت، روز ملی خلیج‌فارس است. شاید بارها و بارها این حرف‌ها را زده باشم؛ اما به بهانه‌ی این روز و به دلیل سکوت بی‌نهایت عجیب کمپین‌های روشنفکری و ملی‌گرایانه و غرور آریایی و خون پاک اهورایی و این حرف‌ها، پس به اشتراک بگذار، گفتم این حرف‌ها را دوباره بزنم که لال از دنیا نرفته باشم.
یک‌چند موجود دوپا که تا سی سال پیش، بادیه‌نشین بودند، به برکت حلقه‌ی بندگی که در گوش می‌کنند و از آن فزون‌تر، بی‌رگ‌وریشگی هم‌وطنان ایرانی که سرمایه‌هایشان را به‌عوض هزینه در امر تولید، سرریز بیابان‌های آنان کرده‌اند، حالا دچار جو گرفتگی شده‌اند و از یاد برده‌اند، تاریخ داشته‌ی ما و نداشته‌ی خودشان را.

هرازگاهی که حواسشان از حرم‌سرا و تعدد زوجات پرت می‌شود، می‌آیند قیافه‌ای بگیرند و فعالیت اجتماعی ـ سیاسی ـ تاریخی و غیره داشته باشند، عنوان جعل می‌کنند و خلیج‌فارس را افلیجی عرـ بی می‌خوانند! به‌تقریب 20 سال پیش‌تر در پاکستان کبریت‌هایی به‌عوض پیسه نداشته ( واحد خورد روپیه) به ارزش 5 پیسه (تقریبن مجانی) در مغازه‌ها، به مشتری می‌دادند که روی آن جنوب ایران و آن بیابان‌ها را نشان می‌داد تنها دو نوشته روی آن بود: دریای عمان، خلیج عر*بی!
این را گفتم که گفته باشم این نزاع علمی نیست! بلکه تجاری است. بعد دیدند که این‌طوری که نمی‌شود. با قوطی کبریت کسی آدم را جدی نمی‌گیرد. رفتند و پول قلمبه (از محل مالیات متعلق به سود همان سرمایه‌گذاران ایرانی با خون پاک اهورایی‌شان) دادند به مؤسسات جغرافیایی و نقشه‌هایی تزئینی گرفتند و قاب کردند میان خانه‌هایشان. بعد دیدند کسی که این نقشه‌ها را نمی‌بیند با خودشان گفتند: وات تو دو، وات نات تو دو؟ چه‌کار کنیم، چکار نکنیم؟ بعد یک فکر بکری کردند و با پول‌هایشان که شبیه شکم‌هایشان موکدن قلمبه بود، رفتند و سهام شرکت‌هایی مثل گوگل و یاهو و ... را خریدند و سبیل عمودیتا گوگی باسواد را دیدند و نقشه‌هایی برای مدتی آپلود کردند که بجای خلیج‌فارس روی آن نوشته‌شده بود: خلیج ع*ربی!
خب اما این کار، مثل این است که یکی پلاک خانه‌شان را بکند و بچسباند روی خانه‌ی همسایه و بعد بگوید: اینجا خونه مونه! با این اداواصول‌ها که کسی، کسی را صاحب‌خانه نمی‌شناسد! بازنشستند و رفتند و بادگیرها را به نام خودشان یونسکو کردند (خخخ چه اصلاحی بانمکی ساختم) و خلاصه باز خرج کردند از محل همان مالیات‌ها که بالاتر گفته شد از شهروندها و توریست‌های تروریست ایرانی!! با خون پاک آریایی و دماغ عملی با ساختار یونانی‌شان و لباس‌های استریپتی و خلاصه آقا سرت را درد نیاورم. گفتند باید رنکینگمان را بالا ببرم و سر ِ این ملت میهن‌پرست فدایی مام وطن (در ایام صلح البته!) را هم گرم‌کنیم. رفتند چند سایت راه‌اندازی کردند و بعد مسابقه راه انداختند که مثلن گوگل می‌خواهد عنوان خلیج‌فارس را به خلیج عر0بی تغییر دهد. اگر ایران برات مهمِ برو زود رأی بده که عرب‌ها آلان جلوان! انگار مسابقه‌ی دو باشد و ملت همیشه جو گیر هم حمله! نتیجه؟ هدف آن چند جوان بیکار اماراتی محقق می‌شود. اینکه با افزایش بازدید سایت‌هایی که هیچ ارتباطی به گوگل ندارند، رنکینگ آن سایت‌ها را بالا ببرند بلکه اگر کسی در موتورهای جستجو سرچ کرد: خلیج ... واژه‌ی عرـ بی بالاتر از فارس دیده شود! یک بازی که اساس آن، تنها سادگی ایرانی جماعت است! خب این را نوشتم که بگویم به بهانه روز ملی خلیج‌فارس اگر با مواردی این‌چنین از این نظرسنجی‌ها روبرو شدیم این سؤال‌ها را اول از خودمان بپرسیم بعد برویم روی آن لینک کلیک کنیم!
1 ـ کدام آدم بیکار این لینک نظرسنجی را پیداکرده است؟
2 ـ کدام اطلاعیه گوگل یا هر گاگول دیگری چنین ادعایی را طرح کرده است؟
3 ـ گوگل موتور جستجوست یا دیوان لاهه که صلاحیت این کار را داشته باشد که نامی را عوض کند؟
4 ـ وقتی شما خانه‌ات سند دارد، شش‌دانگ، منگوله‌دار؛ مگر می‌شود کسی با یک عکس که در حیاط خانه‌ات گرفته، خانه‌ات را صاحب شود؟
5 ـ اصلن چرا گوگل این نظرسنجی را در سایت خودش نمی‌گذارد؟
6 ـ اگر مسائل فنی بلدی، یک WHOIS از آن نماینده‌ی تام‌الاختیار گوگل!!! بگیر، ببین: ا ِ! چرا همه‌ی این‌ها با یک نشانی ثبت‌شده‌اند؟
7 ـ قبل از شرکت در نظرسنجی از خودت بپرس: کجای جهان تابه‌حال نام کشور، منطقه، خلیج، رود، دریا یا هر جلوه‌ی دیگری از خلقت خدا تابه‌حال به نظرسنجی گذاشته‌شده؟
8 ـ به گوش‌هایت دست بکش! ببین مخملی است؟ اگر مخملی بود، برو و آب به آسیاب همان عرب*ی بریز که تحقیرش می‌کنی، می‌گویی‌اش: سوسمارخور!
و اما حرف آخر!
ایرانی بودن به رگ و غیرت و این حرف‌ها که بیشتر تعصبات است و مختص جوامع بدوی نیست! ایرانی بودن به خرد است و رضایت کردگار را در نظر گرفتن. خونی که بابت یک توهم کودکانه جوش بیاید و ژورنالیست بشود، به درد دفاع نمی‌خورد! خون ایرانی جوش نمی‌آید! چون قرار نیست زمین‌گیر شود و نیاز به تزریق بیابد! ایرانی رهرو است. رهروی که آهسته و پیوسته رفتن را بر گهی تند و گهی خسته رفتن ترجیح می‌دهد.
برقرار باشید


وحید پیام نور

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر