وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

بررسی وضعیت وبلاگنویسی در ایران


وبلاگ ما؛ همانند چند وبلاگ دیگر که از میزبانی میهن بلاگ استفاده می‌نمایند؛ به مدت تقریبی دو هفته؛ در دسترس نبود. علت اصلی این مسئله از سوی مدیران میهن بلاگ؛ در ششم تیرماه؛ چنین عنوان‌شده است:

دقیقاً در چهارشنبه 30 خردادماه متوجه شدیم که یکی از سرورهای میهن بلاگ دچار مشکل شده و قابل‌دسترس نمی‌باشد. ازآنجاکه سرورهای میهن بلاگ در یک دیتاسنتر آمریکایی قرار دارد و ما هیچ‌گونه دسترسی فیزیکی به سرورها نداریم طبق معمول مشکل را از طریق ارتباط تلفنی با مسئولین دیتاسنتر در میان گذاشتیم.
از قرار معلوم طبق صحبت‌های مسئولین فنی دیتاسنتر، سیستم‌عامل سرور به علت اشکال در هارددیسک دچار مشکل جدی شده بود و طبق گفته آن‌ها می‌بایست ویندوز مجدداً نصب می‌گردید.

نصب سیستم‌عامل، تعویض قطعات معیوب سرور و راه‌اندازی مجدد سرور حدوداً دو روز طول کشید. بعدازاینکه سرور تحویل ما شد متوجه شدیم که کلیه اطلاعات موجود بر روی درایوهای آن ناپدید شده است، پس از پرس‌وجو از دیتاسنتر مشخص شد که Raid سرور دچار آسیب جدی شده و 2 هارد از 3 هارددیسک آن سوخته است!
ازآنجاکه این موضوع به‌هیچ‌عنوان برای ما قابل‌تحمل نبود از دیتاسنتر خواستیم تا هر طور شده است نسبت بازگرداندن اطلاعات روی درایوها اقدام نماید.
من‌باب اطلاع سیستم Raid5 طوری طراحی‌شده است هر زمان که یکی از درایوهای دچار اشکال شود به‌وسیله دو درایو دیگر می‌توان کلیه اطلاعات موجود بر روی آن را بازیابی نمود که ما برای نصب این سیستم ماهیانه هزینه بالایی را به دیتاسنتر پرداخت می‌نمودیم.
پس از تلاش‌های فراوان، مسئولین دیتاسنتر به ما خبر دادند که اطلاعات بر روی درایوها را بازیابی نموده‌اند اما پس از بررسی تیم فنی میهن بلاگ مشخص شد که دیتابیس‌های بازیابی شده دچار مشکل می‌باشند و استفاده از آن‌ها امکان‌پذیر نیست.

لذا تارنگار من؛ یکی از چندین وبلاگ قربانی این نقص فنی؛ فعالیت خود را از نقطه صفر آغاز کرد. از دست رفتن پیام‌هایی که میهمانان این بلاگ از خود بجا می‌گذاشتند و همین‌طور فراوانی حضور ایشان؛ تنها مسئله‌ای بود که مایه‌ی آزردگی خاطر بود وگرنه؛ متن پست‌های ارسال‌شده‌ی ما؛ توسط مدیریت میهن بلاگ بازیابی شده است؛ تنها مسئله‌ای که باقی می‌ماند، انتقادی است نسبت به وضعیت نابسامان وبلاگ نویسی در ایران که در همین مقام؛ مجال طرح آن را یافتیم.
هم‌اکنون، سیستم‌های خدماتی وبلاگ نویسی متعددی در اختیار وبلاگ نویسان ایرانی قرار دارد، از آن میان؛ میهن بلاگ؛ بلاگفا؛ پرشین بلاگ؛ بلاگ اسکای و آفتاب لاگ را می‌توان نام برد که در کنار سرویس‌هایی نظیر بلاگر (بلاگ اسپات) و وردپرس؛ (سرویس‌های غیر ایرانی) توانسته‌اند؛ وب نویسان فراوانی را جذب خود نمایند. بنده وبلاگ نویسی را با بلاگ اسپات آغاز نمودم. آن زمان؛ وب نویسان فارسی‌زبان؛ از 100 نفر متجاوز نبودند اما پس از راه‌اندازی سیستم‌های فارسی‌زبان؛ به ناگهان، میلیون‌ها وبلاگ فارسی‌زبان آغاز به فعالیت نمودند! جای تعجب و یا ناراحتی نبود؛ چراکه راهنمای فارسی سیستم‌ها و پس‌ازآن، انبوهی‌ی وبلاگ‌هایی که وب‌نویسی را آموزش می‌دادند؛ همه و همه، در گسترده شدن نشانی صفحه‌های اینترنتی متعلق به ایرانیان؛ تأثیرگذار بودند. البته باید در همین مقام عرض نمود که بسیاری از نوجوانان و جوانانی که شاید دوست داشتند سری در میان سرها درآورند و در زندگی واقعی‌شان؛ این امر برایشان ناممکن بود؛ با چند دقیقه اتصال به اینترنت و کپی نمودن مطالب دیگران و جایگزینی آن در وبلاگ خود و پست آن بحث؛ سرداری آموزش شدند! البته هنوز هم وبلاگ‌های این‌چنینی فراوان است. به یاد دارم زمانی که هنوز کاربر سرویس میهن بلاگ نبودم؛ یکی از کاربران پرشین بلاگ با سرقت مطالب وبلاگ من و کامنت بازی؛ چندین برابر خودم مخاطب یافته بود! از آن جالب‌تر بی‌خیالی مسئولین پرشین بلاگ در برابر اعتراض بنده مبنی بر بستن آن وبلاگ (اشک تمساح) بود! در نهایت وقتی خودمان آستین بالا زدیم و با شگردهایی که آن زمان جواب می داد؛ اشک آن تمساح را درآوردیم؛ کلی لعن و نفرین شدیم که چرا دکان این طفل یتیم را تخته کردی!
شاید شوالی پیش بیاید که این مسائل چرا طرح می‌شوند؟ پاسخ این است که اگر تعداد وبلاگ‌های فارسی‌زبان؛ این مقدار نبود؛ شاید چنین مشکلی که برای سیستمی چون میهن بلاگ پیش آمده؛ پیش نمی‌آمد؛ به‌قول‌معروف، هرکه بامش بیش؛ بیشتر هاست تهیه کنه نمی‌شد! بنده؛ مراتب اعتراض شدید خود را نسبت به عدم برخورد سیستم‌های مختلف میزبانی وب با کاربرانشان را اعلام می‌دارم و از این وضعیت آشفته‌ی نابسامان شدیداً ناراحتم. (فحش نده عزیزم؛ باقی شو بخون) چراکه مسائلی را در وبلاگ‌ها مشاهده می‌کنیم که با هیچ منطقی جور در نمی‌آید. به قول یکی از کهنه‌کاران وب‌نویسی؛ هرکی با بابا- ننه‌اش قهر می‌کنه؛ یه وب را میندازه! شده است. بنده از طرفداران پر و پا قرص همگانی نمودن اطلاعات هستم؛ اما وقتی نصف بیشتر وبلاگ‌های موجود؛ صرفاً کپی گر نوشته‌های دیگران‌اند (بدون قید نام نویسنده اصلی یا عدم رعایت قانون کپی‌رایت) چه انتظاری می‌توان داشت؟ آنچه بی‌شک بر کمیت رجحان دارد، کیفیت است! در حال حاضر بیش از یک‌صد وبلاگ را می‌توان یافت که موضوع آن‌ها؛ تکثیر تصاویر خانوادگی و خصوصی دختران این مرزوبوم است. این چه عقده‌ای است که هزاران مخاطب را به خود جلب می‌کند اما حالا یکی بیاید و از فرهنگ بگوید ...! آقایان محترم مدیران سیستم‌های وبلاگ نویسی؛ خواهشا اندکی دل بسوزانید؛ می‌خواهم خدا را وکیل بگیرید و بفرمائید اگر عکس دختر خودتان یا خواهر خودتان را در یکی از وبلاگ‌هایی که خودتان فضای تنفسی برایش فراهم کرده ببینید؛ چه می‌کنید؟ بیاییم اندکی روراست باشیم؛ این‌ها را می‌نویسم چون نزدیک به هفت ماه است؛ روی این موضوع تحقیق می‌کنم؛ می‌خواهم آسیب‌شناسی اجتماعی نموده باشم تا بلکه راهکاری بیابیم؛ از مدیر یکی از همین وبلاگ‌های تصاویر دختران وطن (با هزار کلک و فیلم بازی نمودن) نزدیک به 2 ساعت صحبت کردم که چرا؟ به شرف نویسندگی‌ام قسم گفت: «فقط بخاطر کسخلی!» آقاجان ببندید این بسته بایدی‌های یله را! از آن بیشتر گلایه نسبت به عزیزانی است که زحمت فیلترینگ را به گردن می‌کشند؛ چرا وبلاگی که شعر می‌نویسد و حالا به خاطر ناپرهیزی؛ به خاطر دردی که از استخوان برآمده و آخی که به هوا برخاسته؛ چیزی نوشته باید فیلتر شود ولی این‌گونه وبلاگ‌های «یک‌شبه پولدار شو» و یا «بیا تو حالشو ببر» راست‌راست «آپ کنند» و «با عکس‌های دختری اینجایی و آنجایی به‌روز باشند» و به ریش فرهنگ و غیرت این مرزوبوم شیشکی در کنند!
روده‌درازی نیست؛ والله دل‌سوزی است؛ با کمال تأسف و درنهایت تواضع التماس می‌کنم؛ بیاییم و اندکی با خود بیندیشیم که: فاین تذهبون، به کجا چنین شتابان؟!


_____________ 

پی‌نوشت: این متن متعلق به زمانی است که تارنگار پیام نور.آی آر از سیستم مدیریت محتوای میهن بلاگ استفاده می‌کرد.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر