وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

توضیحات ...


سلام. مدتی نبودم و این دلایل بسیاری داشت. نخست اینکه مدتی است فشار کاری آن‌قدر زیاد شده که نمی‌رسم چیزی بنویسم. دوم اینکه این لابه‌لا مسافرت بودم. مشهد و کرمان و تهران و حالا هم که برگشتم سخت مشغول کارهای عقب مانده ام. حرف های زیادی دارم و احساس می‌کنم امروز فرداست که از نزدنشان منفجر بشوم. بعضیا مثل صادق اس ام اس زدند که چرا به‌روز نمی‌کنی، بعضی‌ها هم کامنت گذاشتن و همین حرف رو زدن. گفتم کامنت داغ دلم تازه شد. دوستانی که پرسیدند کامنت‌ها کجا رفت باس بدونن که در ادامه‌ی مطلب امکان درج کامنت هست ولی یه مشت آدم بیخود و مزخرف از باگ‌های میهن بلاگ استفاده کردن و کامنت‌های مسخره‌ی تبلیغاتی صد من یه غاز می‌ذارن واسه‌ی همین من این امکان رو غیرفعال کردم. مورد دیگه اینکه دارم روی جابجایی فکر می‌کنم و تغییر سرور. راستش سیستم بلاگ دات آی آر امکانات زیادی داره ولی از اونجایی که من یه میهن بلاگی‌ی قدیمی هستم و به میهن بلاگ علاقه شخصی دارم، دلم نمیاد. والا اون سیستم امکان مهاجرت داره که بدون از دست رفتن چیزی به‌راحتی می‌شه اسباب‌کشی کرد. از طرف دیگه طبق آمار آلان همه‌ی دوستانی که میان و این تارنگار رو می خونن از دامنه‌ی www.payaamnoor.ir ورود پیدا می‌کنن. به‌هرحال اگه اسباب‌کشی کنم احتمالن تغییرات محتوایی زیادی در تارنگارم خواهم داد. احتمالن سرفصل‌ها رو مورد بازبینی قرار می‌دم و بعد طبق برنامه‌ی مشخص روش کار می‌کنم. به‌هرحال گفتیم گفتنی‌ها رو و حالا بریم که کلی کار داریم.

معرفی بلاگ دات آی آر


این روزها، فیس‌بوک، توییتر، اینستاگرام و دیگر شبکه‌های اجتماعی، تبدیل به دنیای مجازی عموم مردم شده. ازآنجاکه شعرا و نویسندگان سرزمین اهورایی، دوشادوش مردم کوچه و خیابان هستند، (به‌رغم ادعایشان که یا دوتخته از مردم عادی بیشتر دارند و به قول مردم عادی دوتخته کم دارند و درهرحال، شش‌دانگ به‌حساب نمی‌آیند) هم مانند ایشان، تمام فعالیت‌هایشان را محدود کرده‌اند به فیس‌بوک و برادر، خواهرانش! در‌حالیکه تجربه نشان داده پیش‌ازاین زمانی یاهو، اورکات، کلوب و سایر شبکه‌های مجازی دیگری هم بوده‌اند که امروز طرفداری ندارند.

به بهانه روز قلم

اینکه روزی بنام «قلم» داشته باشیم، هم خوب است و هم بد. نخست اینکه این روز در تقویم ملی ثبت‌شده، خوب است؛ اما این روز، در اصل به پیشنهاد «انجمن قلم ایران»، در «شورای عالی انقلاب فرهنگی» به تصویب رسیده. نگاهی بیندازیم به مؤسسین این انجمن

اندر احوالات بازی ایران ـ آرژانتین

بنده به شخصه نه‌تنها علاقه‌ای به فوتبال نداشتم که هیچ، از مخالفین سرسخت این بازی استعماری بوده‌ام؛ اما قسمت شد بازی تماشایی و اعجاب‌انگیز تیم ملی ایران مقابل آرژانتین را سر کل‌کل ببینم. چون فکر می‌کردم نتیجه 2 بر 1 به نفع ایران خواهد بود. خب بی‌تعارف همین حالا هم معتقدم همین نتیجه را بلکه هم بالاتر گرفته‌ایم. این‌یک اعتراف تکان‌دهنده است که بگویم: اشتباه می‌کردم! بله اشتباه می‌کردم که می‌گفتم فوتبالیست‌های ایران غیرت ندارند و فقط به توپ لگد می‌زنند.

یکصدهزار به شمارش جدید



از سال 80 نشان تارنگارم را به این که پیش رویتان است تغییر دادم. پیش از آن در میهن بلاگ با نشان anaram می‌نوشتم. کمی قبلتر، با انارام در بلاگ اسپات بودم و قبلتر از این نشان به آن نشان. روی این سرور، یک‌بار کل اطلاعات نابود شد و همه‌چیز صفر گردید. من‌جمله آمار بازدید. آن‌قدر دلسرد شدم که مدتی وب‌نویسی را ترک کردم. این روزها به‌صورت میانگین، ماهانه ده هزار بازدید دارم این ماه به حتم مرز 100 هزار را پشت سر خواهیم گذراند. بااینکه تعداد مخاطبین آخرین موضوعی است که به آن می‌اندیشم ولی اعداد رند را دوست دارم. اگر قسمت دوستی شد که این عدد یکصدهزارم بود، لطف کند و یک پرینت اسکرین برایم از صفحه بگیرد ممنون می‌شود. به‌هرحال بعضی وقت‌ها لوس‌بازی و آرشیو بازی خالی از لطف نیست.

این روزهای من ...


چند روزی که مسافرت بودیم. حالا هم که برگشتیم، تنها سه روز کاری داریم و کلی کار معوقه. به‌قاعده چند روز دیگر نیز به غیبت سپری خواهد شد. دوستانی که التماس دعا داشتند، در حریم ِ جان به خاطر آمدند. از دیدار دوستان مشهدی بی‌بهره ماندیم که وقت تنگ‌تر از همیشه بود. چند تماس ناموفق از دوستان بود که به علت عارضه‌ی خواب پاسخگو نشدم و بعد هم در خلال دویدن‌ها فراموشی باعث شد نتوانم تماس بگیرم را شرمسارم. دیگر اینکه یک جمله تقدیمتان می‌کنم از «مارکوس اورلیوس آنتونیوس» یکی از امپراتورهای خوش‌نام رم که تصادفن فیلسوفی بوده و افلاطون، در تز فیلسوف شاه خود به وی زیاد اشاره داشته که می‌گوید: « خوشبختی میان خانه‌ی شماست، بیهوده آن را در باغ دیگران می‌جویید.»

گفت‌وگوی این کمین درباره باشگاه کتاب‌خوانی بافر


باشگاه کتاب‌خوانی بافر، در 25 اسفندماه 1391، مطابق با سالروز پایان سرایش شاهنامه، آغاز به فعالیت نمود. به مناسبت نخستین سالروز تأسیس باشگاه، مصاحبه‌ای با این کمین توسط دوستان جان انجام گرفت. هم‌اینک متن این گفت‌وشنود، در مجله ادبی پیاده‌رو، در دسترس هست. با تشکر از پیاده‌رو

مصاحبه با وحید پیام نور مسئول باشگاه کتاب‌خوانی بافر

نویسنده: پیاده‌رو
تاریخ ارسال: سوم خردادماه ١٣٩٣

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر