-
پنجشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۳۳ ق.ظ
با پستی همت چه زنی دم ز اناالحق!؟
این حرف بلندی ست که بر دار توان زد
ظفرخان احسن
با پستی همت چه زنی دم ز اناالحق!؟
این حرف بلندی ست که بر دار توان زد
ظفرخان احسن
از سال 80 نشان تارنگارم را به این که پیش رویتان است تغییر دادم. پیش از آن در میهن بلاگ با نشان anaram مینوشتم. کمی قبلتر، با انارام در بلاگ اسپات بودم و قبلتر از این نشان به آن نشان. روی این سرور، یکبار کل اطلاعات نابود شد و همهچیز صفر گردید. منجمله آمار بازدید. آنقدر دلسرد شدم که مدتی وبنویسی را ترک کردم. این روزها بهصورت میانگین، ماهانه ده هزار بازدید دارم این ماه به حتم مرز 100 هزار را پشت سر خواهیم گذراند. بااینکه تعداد مخاطبین آخرین موضوعی است که به آن میاندیشم ولی اعداد رند را دوست دارم. اگر قسمت دوستی شد که این عدد یکصدهزارم بود، لطف کند و یک پرینت اسکرین برایم از صفحه بگیرد ممنون میشود. بههرحال بعضی وقتها لوسبازی و آرشیو بازی خالی از لطف نیست.
چند روزی که مسافرت بودیم. حالا هم که برگشتیم، تنها سه روز کاری داریم و کلی کار معوقه. بهقاعده چند روز دیگر نیز به غیبت سپری خواهد شد. دوستانی که التماس دعا داشتند، در حریم ِ جان به خاطر آمدند. از دیدار دوستان مشهدی بیبهره ماندیم که وقت تنگتر از همیشه بود. چند تماس ناموفق از دوستان بود که به علت عارضهی خواب پاسخگو نشدم و بعد هم در خلال دویدنها فراموشی باعث شد نتوانم تماس بگیرم را شرمسارم. دیگر اینکه یک جمله تقدیمتان میکنم از «مارکوس اورلیوس آنتونیوس» یکی از امپراتورهای خوشنام رم که تصادفن فیلسوفی بوده و افلاطون، در تز فیلسوف شاه خود به وی زیاد اشاره داشته که میگوید: « خوشبختی میان خانهی شماست، بیهوده آن را در باغ دیگران میجویید.»
باشگاه کتابخوانی بافر، در 25 اسفندماه 1391، مطابق با سالروز پایان سرایش شاهنامه، آغاز به فعالیت نمود. به مناسبت نخستین سالروز تأسیس باشگاه، مصاحبهای با این کمین توسط دوستان جان انجام گرفت. هماینک متن این گفتوشنود، در مجله ادبی پیادهرو، در دسترس هست. با تشکر از پیادهرو
مصاحبه با وحید پیام نور مسئول باشگاه کتابخوانی بافر
نویسنده: پیادهرو
تاریخ ارسال: سوم خردادماه ١٣٩٣
فرخنده باد زادروز ابرمردی که مالک اشتر را چنین نوشت:
سپس خدا را! خدا را! در خصوص طبقات پایین و محروم جامعه که هیچ چارهای ندارند، از زمین گیران، نیازمندان، گرفتاران، دردمندان، همانا در این طبقه محروم گروهى خویشتنداری نموده و گروهى به گدایى دست نیاز برمیدارند، پس براى خدا پاسدار حقى باش که خداوند براى این طبقه معین فرموده است.بخشى از بیتالمال و بخشى از غلههای زمینهای غنیمتى اسلام را در هر شهرى به طبقات پایین اختصاص ده، زیرا براى دورترین مسلمانان همانند نزدیکترینشان سهمى مساوى وجود دارد و تو مسئول رعایت آن میباشی، مبادا سرمستى حکومت تو را از رسیدگى به آنان بازدارد، که هرگز انجام کارهای فراوان و مهم عذرى براى ترک مسئولیتهای کوچکتر نخواهد بود، همواره در فکر مشکلات آنان باش و از آنان روى برمگردان، بهویژه امور کسانى را از آنان بیشتر رسیدگى کن که از کوچکى به چشم نمیآیند و دیگران آنان را کوچک میشمارند و کمتر به تو دسترسى دارند، براى این گروه از افراد مورداطمینان خود که خداترس و فروتناند انتخاب کن تا پیرامونشان تحقیق و مسائل آنان را به تو گزارش کنند. سپس در رفع مشکلاتشان بهگونهای عمل کن که در پیشگاه خدا عذرى داشته باشى، زیرا این گروه، در میان رعیت بیشتر از دیگران به عدالت نیازمندند و حق آنان را بهگونهای بپرداز که در نزد خدا معذور باشى، از یتیمان خردسال و پیران سالخورده که راه چارهای ندارند؛ و دست نیاز برنمیدارند، پیوسته دلجویى کن که مسؤولیتی سنگین بر دوش زمامداران است. اگرچه حق، تمامش سنگین است اما خدا آن را بر مردمى آسان میکند که آخرت میطلبند، نفس را به شکیبایى وامیدارند و به وعدههای پروردگار اطمینان دارند.پس بخشى از وقت خود را به کسانى اختصاص ده که به تو نیاز دارند تا شخصاً به امور آنان رسیدگى نمایى و در مجلس عمومى با آنان بنشین و در برابر خدایى که تو را آفریده فروتن باش و سربازان و یاران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور کن تا سخنگوى آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو کند، من از رسول خدا (ص) بارها شنیدم که میفرمود: (ملتى که حق ناتوانان را از زورمندان، بیاضطراب و بهانهای بازنستاند، رستگار نخواهد شد.) پس درشتى و سخنان ناهموار آنان را بر خود هموار کن و تنگخویی و خودبزرگبینی را از خود دور ساز تا خدا درهاى رحمت خود را به روى تو بگشاید و تو را پاداش اطاعت ببخشاید، آنچه به مردم میبخشی بر تو گوارا باشد و اگر چیزى را از کسى بازمیداری با مهربانى و پوزشخواهی همراه باشد.
...
تکمضراب: و ما کجاییم میان این سمفونی؟
فردا پیکر محمدرضا لطفی، در زادگاهش گرگان، به خاک سپرده خواهد شد. این خصلتِ مردهپرستی که یکی از ژنهای برجستهی نژاد پاک و برتر ایرانی است! فردا در گرگان متبلور خواهد گشت. به حتم جماعت بسیاری از اقصی نقاط کشور، به سبب ارادت یا بیش فعالی ژن فوقالذکر، یا کنجکاوی، یه طمع عکس انداختن با بزرگان موسیقی کشور، یا تهیه شاهکارهای بلوتوثی و ... در این شهر جمع خواهند شد تا پیکری را به دوش کشند، یا دوشی را در آغوش، یا آغوشی را در کادر، یا ... بهر سبب که اینها حواشیاند و اصل مطلب در ادامه:
به بهانهی پرکشیدن خالق بال در بال، محمدرضا لطفی، تقدیمیای به آن حضرت درویش، پیشکش دوستان میشود...
□
امروز چرا محمدرضا؟
امروز چرا؟
هنوز گله از چرا برنگشته است
هنوز لابهلای نیزار
کسانی پی کسایی رفتهاند و بازنیامدهاند
و عشق لاغرتر از قبل
قیامت کرده
روی سیمهای تار
گرگان
سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه مینویسم؛ شعر، داستان یا فیلمنامه نیست. اینها شهروندان شهر درون مناند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایهی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!
آشنایی
خودنوشت
به روایت کارکرد
به روایت تصویر