وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

در امتداد حماقت‌های سرمایه‌داری


چندی پیش، پستی داشتم در ارتباط با اسراف‌های تازه به دوران رسیده‌ها. مزید شگفتی است اگر عرض کنم پس از دستمال توالت طلا و لاک ناخن طلا، این بار، پیشرفت شگرفی در حماقت‌هایی ازاین‌دست را شاهدیم با بستنی با روکش طلا!

اخیراً کافه‌ای در دبی شروع به کار کرده است که گران‌ترین بستنی امارات را در منوی خود قرار داده است. گران‌ترین بستنی امارات که شبیه الماس کدر است از بستنی حاوی دانه وانیل ماداگاسکار، زعفران ایران و قارچ سیاه ایتالیا تشکیل‌شده است؛ اما مهم‌ترین ماده افزوده‌شده به این بستنی طلاست که البته قابل‌خوردن است. هر کاسه بستنی 23 قیراط برابر با 4.6 گرم طلا همراه خود دارد. بستنی طلا در کاسه ساخت شرکت ورساچه ایتالیا به همراه قاشق ساخت این شرکت سرو می‌شود. قیمت یک کاسه این بستنی 2999 درهم امارات تعیین شده است که به ریال امروز ایران حدوداً 2.7 میلیون تومان می‌شود.

البته گفتنی است این بستنی در ایران خودمان، به روایت تنی چند از دوستان در برج میلاد مدتی سرو می‌شد ولی بعد با مداخله به هنگام برخی از مراجع این بساط مبتذل برچیده می‌شود؛ اما شنیده‌ام لاک ناخن طلا، در اماکن مختلف عرضه می‌شود.
وقتی برای اولین بار خبر استفاده از این نوع از لاک را توسط ریحانا شنیدم، تعجب نکردم، این خواننده‌ی وابسته به جریانات ماسونی، هر کاری می‌کند ولی لاک طلا در کشورمان، در کنار هزار قرتی بازی عده‌ای از تازه به دوران رسیده‌های داخل که صفحاتی در شبکه‌های اجتماعی هم راه انداخته‌اند تا مردم با سبک زندگی تقلیدی‌شان از الگوهای رؤیایی‌شان که در خارج به آن‌ها سلبریتی گفته می‌شود؛ آشنا شوند؛ واقعن نوبر است!

مشکل این است که مردم ما عمومن خرج می‌کنند تا نزد دیگران طبقه‌ای بالاتر و مرفه‌تر از چیزی که هستند بنمایند. جامعه شناسان به این پدیده می‌گویند: «مد». پرواضح است چندی دیگر برادران و خواهران زحمتکش و خستگی‌ناپذیر چشم‌بادامی‌مان در چین، بدل این لاک را خواهند ساخت و روانه‌ی بازار خواهند کرد. مردم هم می‌خرند، به قول پدر یکی از دوستان (خدا رحمتش کند) گرمبه، گرمبه! می‌خرند. اینجا این پرسش را مطرح می‌کنم:
آقای دولت، آقای مجلس شورای اسلامی، آقای دادگستری، آقای حل اختلاف، تشخیص مصلحت نظام، بعد از سلام و احترامات مرسوم و معمول، مگر مملکت فقط متعلق به همان 10 درصدی از جامعه است که 90 درصد سرمایه‌ها و دارایی‌ها را چاپیده‌اند؟ مالکیت خصوصی محترم است؟ قبول، ما که نمی‌گوییم بروید و مالشان را مصادره کنید؛ اما آیا بهتر نیست بیدار شوید، اگر خواب نیستید یا خودتان را به خواب نزده‌اید، این جریان اینجا تمام نمی‌شود! شما که برای جیره‌بندی سوخت و سوبسید برنامه می‌چینید؛ یک برنامه‌ای بسازید و نظارتتان را و همچنین برخوردتان را با واردکننده‌های کالاهای تجملاتی و تشریفاتی بیشتر کنید. طرحی، لایحه‌ای، چیزی؟! هان؟ پراید پیزوری که واقعن وسیله است و مرگ هم حق است در مملکت 20 میلیون تومان فروخته می‌شود، آن‌وقت خودروهایی که آن‌سوی مرزها، 20 میلیون تومان هستند، به خاطر نظارتتان 4 تا 5 برابر در داخل معامله می‌شود چون این‌ها را جزو کالاهای تجملاتی دسته‌بندی کرده‌اند! آن‌وقت این‌ها تجمل نیست؟ آنجا که پای جان آدم در میان است، مصلحت صنایع داخلی (کدام داخلی؟ با چه قیمت و کیفیتی؟) ایجاب می‌کند مالیات بگذاریم و ممنوعیت بتراشیم، اینجا، بله چهار قاچاقچی هستند و این‌ها را می‌آورند؟ تبلیغات تلویزیون را کجای دلمان بگذاریم؟ اصلن شما تابه‌حال زیر این بمباران تبلیغاتی قرارگرفته‌اید؟ احتمال دارد سلسله مطالبی در این خصوص و اینکه این تبلیغات چه تأثیر مخربی بر فرهنگ این مرزوبوم خواهد گذاشت را دست بگیرم. نگویید که مگر یک لاک چقدر مهم است؟ چون هیچ اهمیتی ندارد اما تفکری که به یک زن و ای‌بسا مردهای زن‌نما، این نیاز را ابقاء می‌کند که بخر! از این بخر و او می‌رود سراغ این‌جور چیزها خطرناک است.
من دیگر در حال حاضر هیچ حرفی ندارد.

ارجاع برون‌متنی
حماقت سرمایه‌داری تا کجا
گران‌ترین بستنی دنیا
خبرگزاری مهر: لاک طلا هم رسید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر