وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

چالش ِ چالش کتاب!

خب انگار شکر خدا تب چالش کتاب، فروکش نمود و حالا می‌توان درباره‌اش حرف زد چراکه اگر همان زمان حرفی به میان می‌آمد، ممکن بود عده‌ای گمان آن برند که نگارنده‌ی این سطور را با معرفی کتاب، دشمنی است و از سویی به‌شخصه دوست داشتم تا کتب موردعلاقه‌ی دوستانم را بشناسم. باری بهر جهت.

نخست عارض بشوم با هر طرحی که مربوط به معرفی کتاب باشد، سخت موافقم اما همیشه در گزینش کلمات وسواس داشته‌ام. وقتی می‌گوییم چالش فضایی رقابتی در ذهن نقش می‌بندد که لااقل دو سو دارد. چالش‌های پیشین هم‌چنین بوده. یا این کار را انجام می‌دهی یا فلان جریمه را می‌پردازی، فلان کمک نوع‌دوستانه را انجام می‌دهی و ... که این برنامه‌ی معرفی کتاب که با عنوان «چالش ده کتاب تأثیرگذار» ....

گرامی باد سالروز پایان یافتن نگارش شاهنامه

اصولن بد ملتی است ملت ایران و صد البته انتظاری هم از ایشان نیست. ما هرجا که باشیم را ویرانه می‌کنیم. گویی هیچ بویی از فرهنگ نبرده‌ایم. انگار در ما خصایص نیکوی بشری خشکیده. انگار این بخشی از فرهنگ ایرانی است که هر چیز را به ابتذال بکشاند. افراط‌وتفریط را عشق است در این مملکت. عده‌ای برای وطن گریبان چاک می‌کنند، یک‌طور، عده‌ای دیگر گریبان چاک می‌کنند، طور دیگر و هردو یکدیگر را به خیانت، جنایت و فاشیسم متهم می‌کنند. 

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر