وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

تردید در حلال‌زادگی یک ملت!


چندی پیش، خبری خواندم در مورد مک بوک یک انیماتور انگلیسی که سر از تهران درآورده بود؛ که در بخشی از (متن خبر) چنین نوشته‌شده بود:
یک کاربر زیر مطلبی دراین‌باره در gizmodo نوشت که قصد ندارد از موضوع دزدی لپ‌تاپ چشم‌پوشی کند اما به این ماجرا بیش‌تر از این منظر نگاه می‌کند: «هی نگاه کن! ایرانیان هم آدم هستند. اخبار بد زیادی درباره بسیاری از کشورها وجود دارد٬ ویدیوهایی که آتش زدن پرچم دیگر کشورها و تظاهرات و ساخت تسلیحات هسته‌ای را نشان می‌دهند. چنین چیزهایی همیشه در اخبار به چشم می‌خورد. به همین علت بعضی‌اوقات سخت است که به مردم این کشورها جدا از این موضوعات نگاه کنی. ولی به عکس‌های رسیده نگاه کنید! آن‌ها بازی می‌کنند٬ به موزیک گوش می‌دهند٬ در خانه‌هایشان میز قهوه وجود دارد٬ درست مثل ما!» وی تأکید کرد که نمی‌خواهد بگوید آنچه در اخبار می‌آید نادرست است، اما گفت که این عکس‌ها چهره دیگری از ایران را به نمایش گذاشته است.»

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر