وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

گاف تصویربرداری (1) در پایتخت 4

گاف‌های سریال پایتخت 4

اینکه برنامه‌هایی تولید می‌شود تا مخاطبین داخل را از برنامه‌های بی‌محتوای برخی از شبکه‌های فارسی‌زبان ماهواره‌ای دور کند، به ذات خوب است؛ اما اینکه به کجا می‌رویم، خود مطلبی است که در جای خود فراخور توجه است. نشود از دلواپسی‌ی افتادن به دامان عروس بدذات، مردم را گرفتار عروس مذبله کنیم. پیداست صداوسیما درمجموع بیراهه‌ای را در این سال‌های اخیر در پیش گرفته که در صورت عدم بازنگری در این خط‌مشی، خود نسخه‌ای از شبکه‌های ماهواره‌ای آن چنین گردد.

این به آن در


آقای کارگردان که دیشب از سایه‌ی کرین‌ات که میان قاب می‌رقصید ایراد گرفتم. امشب از بابت متن سخنرانی تکان‌دهنده‌ی بهبود که واقعیت‌های دردناکی را مطرح کرد بخصوص آن محیط‌بانان در زندان، در انتظاران اعدام، به جرم انجام‌وظیفه! تشکر می‌کنم.
پایتخت 3 نقد سریال پایتخت 3 نقد سازمان صداوسیما

از کارگزاری تا کارگذاری!

پدرم سال‌هاست با بیماری قلبی دست‌وپنجه نرم می‌کند. در این سال‌ها به این باور رسیده‌ایم که پدر با دعای دوستان نفس می‌کشد وگرنه این وضعیت قلب که رگ‌های اصلی کلن مسدود شده‌اند و مویرگی بنا به هر دلیل فعال‌شده و با یک سکته‌ی سنگین که در پی آن قلب کمتر از 30 درصد توانش را دارد، از منظر علم پزشکی، علامت سؤال است؛ اما غرض، پس از التماس دعا، یک ماهی است که بیماری سر ناسازگاری گرفته و پدر با تمام غرور، هرازگاهی، اموراتی را به بنده محول می‌کند چراکه اگر بخواهد زیاد بنشیند یا کمی راه برود، دچار تورم پا می‌شود. خلاصه‌ی مطلب شده‌ایم کارپرداز پاره‌وقت پدر. به‌صورت میانگین دو ساعت اول هرروز کاری، پی کاره‌ای او می‌روم و بعد سراغ کاروبار خودم. امروز بنده خدایی پرسید:

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر