وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

تغییر قالب


یکی از دوستان تماس داشتند و از به‌هم‌ریختگی قالب وبلاگ گلایه‌مند بودند. با توجه به اینکه پیش‌ازاین، دو دوست دیگر نیز در این خصوص تذکر داده بودند؛ بااینکه به‌هم‌ریختگی وبلاگ صرفاً به علت استفاده‌ی این بزرگواران از مرورگر قدیمی بود، بااین‌حال، بر خود بایسته دیدم به خاطر همین سه دوست هم که شده؛ تغییراتی در قالب وبلاگ ایجاد کنم اما با توجه به اینکه در حال حاضر در سفر هستم و از سیستم طراحی‌ام دور هستم و روی لب تابم هم نرم‌افزار مرتبط ندارم، اجالتا از این قالب استفاده می‌کنم. باشد دوستان قبول فرمایند.

حرف اول

در آغاز کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و خدا کلمه بود ... و ... کلمه خداوند است که والا و برتراست، و خداوند مقتدر غالب و صاحب حکمت است.

سپاس که این تارنگار را قابل دانسته‌اید و بخشی از وقت گران‌مایه‌تان را به خواندن قلم این کمترین اختصاص داده‌اید. هرچند این سطرها که از نظر می‌گذرد؛ برگه سبزی است تحفه‌ی درویش و اگر نبود حرمت چشم‌هایتان که شاید هرگز، سر از این سرا درنمی‌آوردند. مراد، یادآوری موردی است خدمت پیروان مکتب کپی / پیستایسم، آن غارتگران دسترنج‌ها و گستراندگان تلاش‌ها به نام خویشتن؛ آنان که به کمتر از کسری از ثانیه، ساعت‌ها سر به ماشین‌تحریر کوبیدن‌ها را سوار دستوری ابتدایی می‌کنند و با دستوری ابتدایی‌تر در تارنگار خویش، صاحب می‌شوند: عزیز دلم این نوشته‌ها فاقد ارزش مادی هستند. به معنویت دیگران احترام بگذارید و در صورت تمایل به انتشار این مطالب بزرگواری فرموده و به ذکر نام و نشانی، دل این کمترین را خوش دارید! 

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر