وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

حماقت سرمایه‌داری تا کجا؟

چندی پیش، در صفحات وب می‌گشتم که به این خبر شگفت‌انگیز در سایت صدای روسیه به زبان فارسی رسیدم:

نقل به عینه:
شرکت استرالیایی فروش دستمال توالت طلایی به ارزش 1.3 میلیون دلار برای هر رول را آغاز کرد. این وسیله بهداشتی از فلزات گران‌بهای 22 عیار ساخته شده است. در توصیف این محصول آمده است که گران‌ترین رول دستمال توالت در جهان است.
شرکت Toilet Paper Man اطلاعیه‌ای در خصوص آغاز فروش رول‌های دستمال توالت از طلای خالص را اعلام کرد. این دستمال توالت سه لایه کاملاً با طلا آغشته شده است.

جایگاه انسانیت در اندیشه برتراند راسل


برتراند راسل: 

تنها انسانیت را در نظر داشته باشیم و باقی چیزها را فراموش کنیم. اگر بتوانیم از عهده این کار برآییم، آینده انسان، بهشتی خواهد بود لبریز از شادی و دانش و آگاهی، ولی اگر موفق نشویم، یک نابودی عظیم و جهانی را پیش رو خواهیم داشت.

روز جهانی ریشه‌کنی فقر است، کاری بکنید


...
باید فقیر کشت
تا ریشه‌کن شود
این فقر خانه‌سوز

(از دفتر مفقوده‌ها، اشعار 1378)
امروز، روز جهانی غذاست. سومالی برایمان بندری می‌رقصد و ما با هیجان تمام دست می‌زنیم! فردا، 25 مهر، برابر با 17 اکتبر، روز جهانی «ریشه‌کنی فقر» است. همیشه حرف‌های قشنگ، راحت‌تر میان دهان می‌چرخد؛ اما سالی که مطرح می‌شود این است؛ آیا واقعن فقر قابل ریشه‌کنی است؟ همین فقر مادی را فقط می‌گویم، گور بابای فقر فرهنگی و سایر فقرهایی که سراغ آدم می‌آید! این سازمان‌های عریض و طویل بین‌المللی دارند چه کار می‌کنند در جهانی که هرروز فقیر در آن در درد خویش غرق‌تر می‌شود، سرتان را به سمت افریقا بچرخانید ببینید که فقیر یعنی آدم‌هایی که روی معادن سنگ‌های قیمتی راه می‌روند و در آن کار می‌کنند! فقیر یعنی کسی که در کشوری مستعمره زندگی می‌کند، حتی اگر میلیارد دلار پول نقد داشته باشد. فقیر یعنی کسی که در جهانی زندگی می‌کند که هنوز در آن استعمار و استثمار وجود دارد! فقیر یعنی من و تو که هرروز برای چیزهایی می‌جنگیم که خود نداریمشان!
فقر روز جهانی ریشه‌کنی فقر فقیر امپریالیزم

دعوتید به لذت از دعای عرفه



امروز، ۲۳ مهر (15 October) روز جهانی نابینایان است. برای یک روز هم که شده، عصای سفید دلمان را به خاطر بیاوریم. به بهانه‌ی همروزی این روز با «عرفه» بکوشیم که در همه عمر آن‌گونه باشیم که در پاسخ سؤال عرفت؟ سر تأکید بجنبانیم: بلی!
فرازی از دعای عرفه:
اَنْتَ کَهْفى حینَ تُعْیینِى الْمَذاهِبُ فى سَعَتِها وَتَضیقُ بِىَ الاَْرْضُ بِرُحْبِها وَلَوْلا رَحْمَتُکَ لَکُنْتُ مِنَ الْهالِکینَ وَاَنْتَ مُقیلُ عَثْرَتى وَلَوْلا سَتْرُکَ اِیّاىَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحینَ وَاَنْتَ مُؤَیِّدى بِالنَّصْرِ عَلى اَعْدآئى وَلَوْلا نَصْرُکَ اِیّاىَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبینَ یا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالسُّمُوِّ وَالرِّفْعَهِ فَاَوْلِیآئُهُ بِعِزِّهِ یَعْتَزُّونَ یا مَنْ جَعَلَتْ لَهُ الْمُلوُکُ نیرَ الْمَذَلَّهِ عَلى اَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خائِفُونَ ...
به دوستان توصیه می‌کنم، یک‌بار هم که شده، ترجمه‌ی این مناجات را بخوانند! چراکه شعر است. چراکه حیف است اگر تغزلی این‌چنین را نخوانده باشی ...

میمونی مهرگان گوشزد می‌شود


«مهرگان» متعلق به همه‌ی مردم سرزمین ایران بزرگ است و تنها یک جشن نیست. مهرگان یک بسته‌ی فرهنگی است. اینکه عده‌ای آن را مختص هم‌وطنان زرتشتی می‌دانند، در اساس به «به دینی» باوری ندارند والا، مشخصن فلسفه‌ی مهرگان، سپاسگزاری از خداوند به خاطر نعمت‌هایی است که به انسان ارزانی داشته و تحکیم دوستی و محبت میان انسان‌هاست. اهمیت این مسئله آن‌قدر بوده که در تقویم ایران قدیم، شش روز برای آن در نظر گرفته شده بوده. می‌خواهم عرض کنم که باید همه‌ی روزها را مهرگان دانست. همه‌ی روزها، روز پیمان و مخالفت با بی‌مهری و پیمان‌شکنی و دروغ است. از این بابت دیگر فرقی نمی‌کند که این فرهنگ در چه زمانی زمزمه و بازخوانی شود. می‌خواهد به تقویم فعلی شانزدهم مهر باشد، می‌خواهد از نخستین روز مهرماه شروع شود. می‌خواهد یک روز جلوتر باشد یا عقب‌تر. البته بعد دینی‌اش را مدنظر ندارم. به‌هرحال برای ما ایرانیان، آموزه‌های فراوانی است از مهر و دوستی. از نگران هم بودن‌ها و ... بیاییم و به همدیگر بگوییم چقدر اهل مهر هستیم. شاید زودتر از چیزی که فکر می‌کنیم قطار رفتنمان بوق آخر را هم زد! برویم و به پدر ـ مادر، برادر ـ خواهر، همسر ـ فرزند، همسایه هرکسی اصلن، حتی کسی که نمی‌دانیم چرا، ولی یقین داریم دوستش داریم، برویم بگوییم. دروغ را، دروغ را، دروغ را بجنگیم. بیاییم به‌جای تبریک‌های عادت گون، در عمل مهر را پاس بداریم. آنگاه هرروزمان جشن است، هرروزمان مهرگان.
مهرگانی باشید. — feeling loved in Iran.

تاثیر تو بر زندگی من!


(فئودور داستایوسکی):
آری، زندگی مملو از نشاط و سعادت است و حتی در زیرزمین هم می‌توان به نیک بختی نائل شد. آلیوشا تو نمی‌توانی تصور کنی تا چه اندازه اکنون به زندگی دل‌بستگی دارم و چه عطشی برای وجود داشتن و شناختن درمیان این دیوارهای خاموش در دل من به وجود آمده است، تمام رنج‌ها و دشواری‌ها را از میان خواهم برد به‌شرط آن‌که درهر لحظه بگویم من هستم، اگرچه بی‌یار و یاورم ولی باوجوداین هستم و آفتاب را می‌بینم و اگر هم نبینم بااین‌همه می‌دانم که وجود دارد.
فئودور داستایوسکی راز زندگی با تو

نظرسنجی در مورد رابطه با امریکا

مطلبی خواندم در جوان آنلاین به قلم آقای صادقیان. در حد بضاعت جوابی بر آن می‌نگارم.

جناب آقای غلامرضا صادقیان

با سلام و احترام، با عنایت به مطلب منتشرشده از سوی شما در جوان امروز، پاسخی را به‌صورت دست‌گرمی، از سوی خودم به‌عنوان یک شهروند، تقدیم حضور می‌نمایم.
صحبت ازنظرسنجی، این مفهوم را می‌تواند داشته باشد که دولت می‌خواهد میزان مشروعیت تصمیمات خود را بسنجد و ببیند با چه هزینه‌هایی برای طرح این موضوع باید مواجه شود. نظرسنجی، روشی علمی جهت کاهش هزینه‌های ریسک یک عملیات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و یا اجتماعی است. اینکه شما ضرورت این مسئله را درک نمی‌کنید، برمی‌گردد به اندیشه دگماتیک که دارید. اینکه یک دولت حالا روی کارآمده که حتی در ظاهر خود را پاسخگوی مردم می‌داند چرا شما را آزار می‌دهد؟ این دولت دوست دارد این‌طور رفتار کند. اینکه شما وظایف دولت را به قانون اساسی محدود می‌کنید به معنی عدم درک صحیحتان نسبت به قانون و اصل تفکیک قواست.

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر