-
پنجشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۱۷ ق.ظ
همیشه دیر میرسم، امشب یکی از فیلمهای تولیدشدهی سه سال پیش را دیدم و به حال سینمای ایران تأسف خوردم. بااینکه انتقاداتی اساسی به فیلمنامه از منظر واقعگرایی و شخصیتپردازی دارم و همینطور یکی دو پلان فیلم را به لحاظ ترکیببندی نپسندیدم ولی بهر سبب نمیتوانم انکار کنم که از تماشای این فیلم لذت بردم. پسازآن به قصد توصیهی فیلم به دوستان، سراغ اینترنت رفتم تا لینک مربوطه را از طریق شبکههای اجتماعی پخش نمایم. برای لحظهای علاقهمند شدم تا ببینم این فیلم چه توضیحاتی به زبان فارسی را درمیگیرد. خدا پشتوپناه گوگل (ضربالمثلی امریکایی) به سرا این دانای خیلی چیزدان رفتم و عنوان فیلم را جستجو کردم.
برای چند دقیقه مات و مبهوت به تماشای تیتر اظهارنظرهایی که دراینباره شده بودم. نمیدانم چرا دقیقن مرسوم شده عدهای هر فیلمی که در آن مسلمانی نماز بخواند و این فیلم در امریکا ساختهشده باشد را ضد اسلامی تشخیص میدهند. این موضوع برایم آنقدر دردآور بود که این زیاده را در پی داشت. نتوانستم نام نگارندهی آن بهاصطلاح ابرازنظرکننده که با جسارتی باورنکردنی لاطائلات خویش را «نقد» نامیده بود؛ اما از همینجا به ایشان عرض میکنم: خیلی نفهم و بیشعور هستید اخوی! گمان برت داشته از سینما سردر میآوری؟ عوض نقد فیلم نوشتن، برو و چهار خط مطالعه کن که اینگونه افتضاح به بار نیاوری. توی نادان دستدرازی میکنی به ساحت قلم و عدهای جاهل کپی ـ پیست فرما آن را در سطح وسیعی بازپخش میکنند. همهیتان بهصورت دستهجمعی و در خوشبینانهترین حالت ممکن، مصداق بارز یحملون افسارا هستید! من نمیدانم این برادران زحمتکشی که مصادیق مجرمانه در فضای مجازی را پیگیری میکنند، چرا با چنین موضوعی (کپی ـ پیست بدون نقلقول) مقابلهای، تذکری، بالای چشمتان ابرویی، چیزی ... یعنی برای همهیتان متأسف شدم. خودم را دعوت میکنم به کشیدن نفسی عمیق.
خب اما از آخر به اول:
این دوستانی که خود را سربازان جنگ نرم میدانند و از مزایای آن نیز تا حدودی، بعله! شما مگر دین و ایمان ندارید؟ آیا واقعن خودتان این فیلم را دیدهاید که مطالب مسخرهی آن از سواد به دور را اینقدر کپی پیست کردهاید؟ مگر خدا به شما دستور نداده که «از چیزی که به آن آگاهی نداری، حرف نزن»؟ بعید میدانم نخست که این فیلم را دیده باشی، در گام دوم به فرض که اصلن این فیلم ضد ایرانی باشد و این نظری که آن بابا نوشته درست باشد، ایشانشان بهجای خودشان نگهبانی دادهاند، شما باید بهجای خودتان نگهبانی بدهید، آقایان ادمینهای سایتها معروفی که در حوزهی مهدویت و مقابله با فراماسونری و این حرفها فعالیت میکنید! قرار نیست یک حرف را چون یک نفر در یک سایت معروف منتشر کرد، این مطلب معتبر هم باشد. برای چندتایشان در حد توان پیام فرستادم که دیدی؟!
اما آن آتش بیار معرکه، خب ببینم تو که این سطرها را نوشتهای، چرا برداشت خودت را بهعنوان حکم صادر میکنی؟ برچه اساسی این فیلم ضد اسلامی است؟ این فیلم دارد خودش را به درودیوار میکوبد تا به بشر بفهماند که در هر اندیشهای خوب و بد هست. مسلمان خوب داریم، مسلمان تروریست هم داریم. مسیحی خوب داریم، مسیحی بد هم داریم. این فیلم دقیقن دارد میگوید آدمهای کوتهفکری که یکی از نمایندگانش خود تو هستی، دارند جهان را به گند میکشند. این فیلم دارد میگوید: برداشت آدمهاست که میتواند برای دیگران سازنده یا مخرب باشد. مضمون فیلم، حاجی، برای عدهای ناجی بوده. این فیلم نشان میدهد عموم مسلمانان آدمهای خوبی هستند و اقلیتی افراطی که مورد تائید اسلام هم نمیباشند (طبق گفتهها و باور نقش اصلی) هستند که برداشت خشنی از دین دارند. چون کجفهم هستند برای دیگران دردسرهایی درست میکنند. بعد نمونههایی از اسلام گریزی را مرور میکنیم:
به نقل از سایت موعود:
تو که نوشتهات را با علم غیب از درونیات سازنده فیلم شروع کردی و میخواهی میان سخنران و امام خمینی و همهچیز ارتباط ایجاد کنی، دچار توهم توطئه هستی. اتفاقاً فردی که مثل آیتالله خمینی فکر میکرد، جزو دستهی آدم مثبتهای فیلم بود. تو اصلن نفهمیدی چی شد...
میگویی نوع برگزاری مراسم، تعمدی است. خودت فهمیدی چی گفتی؟ مشخص است که کارگردان دارد بیان میکند که درک درست از دین نیازمند عرفان است و ارجاعات برونمتنیای که به مولوی، جماعت صوفیان و پیروان بکتاشی میدهد، معرف همین رویکرد است.
مینالی: ترکیب زوجهایی که در این فیلم در کنار هم قرار دادهشدهاند کارکردهای محتوایی لیبرالیستی اثر را افزایش میدهد.
یعنی چقدر یک نفر میتواند شجاع باشد؟ محتوای لیبرالیستی؟ تو اصلن راجع به لیبرالیسم چه میدانی؟ حوصلهات را ندارم، جلوتر حرفهای خندهدارتری زدهای: «حاجی گومش با یک مسیحی ازدواج کرده است و زمانی که «فرات باران» افسرترک از او میپرسد که چرا با یک مسیحی ازدواجکرده گومش طوری پاسخ او را میدهد که گویی مسلمانی فقط یک عنوان اجتماعی- شهروندی است و در مقوله انتخاب زوج و بافت زندگی اجتماعی فاقد اهمیت است» ای مجتهد، ای فقیه، ای جامعالشرایط، وجوهات شرعیه قبول نمیکنی؟ مرد حسابی از کی تابهحال ازدواج با اهل کتاب در مذهب اسلام مورددار شده است؟
ادامه میدهی: «زوج فرات باران و آکارآیدن نیز دو افسر امنیتی پلیس ترکیه است که یکی مسلمان و دیگری مذهبی ندارد.» این را کجای فیلم دیدی که اینها مسلمان هستند و نیستند؟ هر دوتایشان مسلمان بودند همینقدر نمیفهمی؟ یکی خبرچین در شبکه بنیادگراها بود، دیگری خبرچین در ملیگرایان. اه که چقدر تو حال به هم زنی.
میگویی: «یک مأمور ارشد امنیتی- دیوید بکر- میروند. بکر بهمحض آنکه متوجه میشود یکی از این دو افسر کرد است او را تحقیر میکند و تنفر خود را نسبت به مسلمانان به شکلی علنی در قالب دیالوگهای فیلم ابراز میدارد. درجایی دیگر بکر اشاره میکند تا زمانی که مسلمانان در جهان وجود دارند امنیت ملی آمریکا محقق نخواهد شد.» یعنی انگار این دیوید در فیلم شخصیت مثبت باشد و قهرمان فیلم باشد ... خیلی ... جالب اینجاست که حتی همکاران بکر او را افراطگری که پی حسابهای شخصیاش هست مینامند. دقیقن همان چیزی که فرات است. اصلن تو فیلم را تماشا کردی و اینها را نوشتی یا ...؟
یعنی من متأسفم و از امام زمان عذرخواهی میکنم که یک عده در این سطح ادعای انتظار تو را دارند. من عذرخواهی میکنم که ما آدمهای ناقصی هستیم و ناقصترهایمان را صدر نشاندهایم.
تشکر میکنم از ماهسون کرمیزیگول بابت فیلم فوقالعاده و پرمحتوایی که ساخته. به خاطر اینکه یادآوری کرده که پیامبر در 2 سال تنها 2 ماه را شمشیر به دست بودهاند و ... بابت اینکه کلی هزینه کرده تا به دنیا بگوید خوب و بد همهجایی است اصلن همینقدر که من خوشم آمد، ازاینجهت. آهنگهایش را هم دوست دارم. بخصوص آهنگهایی که در موضوع انسانیت هستند؛ و حرف آخر. خودتان فیلم را ببینید و قضاوت کنید. شاید گاهی دیگر اگر فرصتی بود، نقاط ضعف سناریو را مینوشتم تنها یک مسئله که برادر، به این راحتی یک نفر تحت تعقیب پلیس بینالملل (اینترپل) قرار نمیگیرد و مراسم تحویل تابع تشریفات دیگری است. بههرحال این مسائل حقوقی به کنار، کارت عالی بود.
خب اما هماکنون که میخواستم کلید انتشار مطلب را بفشارم، نام نویسنده را کشف کردم. مطلب در سورسهای ارائه شده، گزینش سایتها بوده از این متن در روزنامه کیهان وقتیکه این چرندیات را در منبع حادثه مطالعه کردم، از وقتیکه گذاشتم متأسف شدم. علیرضا پور صباغ حوصلهی خواندن مابقی نوشتههایت را بالکل نخواهم داشت. برای اینیکیاش خدا تو را ببخشاید.
ارجاعات برونمتنی: