وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

گرگان‌نامه


مگن گرگان همین یه شهره و دگه غیر این شهر نداریم. خب لابد راس مگن دگه! نمدانم چره این بِچه‌های شهر فکر مکُنن که فقط همی شهر میان آبادیای جهان او داره و دار و درخ. حالا بمانه واسه بعد این حرفا بارا فاطی تمبان نمشه. بااینکه به کسیَم ربط نرره اما مِخوام بگم که چره این سرفصل ر باز کردم. این سرفصل واسه گیردادن پیش آنداخم که هوی جوری هر وخ دگه حرفی نبود بزنم، به هرکی در حق شهر کوتاهی کرد گیر سه پیچش بدم. همین. بچه‌ها شهرداری اینا حساب کار دسشان باشه از فردا آمِدم زِدم آشغالا ما ر چره جم نکردین، یا فلان بهمان، نگن اییی سکلت بازی چره درآوردی؟! بچهای باغ پلنگ دگه چره فرک بچه ها شهر رِ خراب کردی؟
در ضمن از این لهجه اصلن خوشم نمی آید؛ اما اگر لازم بشود، هر ازگاهی شاید چیزی نوشتم. بهر حال مطالب با سرفصل گرگان نامه، مختص همشهریان عزیز گرگانی نوشته می‌شود.

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر