-
چهارشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۱۰ ق.ظ
داشتم توی نوشتههایم دنبال مقالهای میگشتم، چشمم به فایل این متن خورد. گفتم با خودم پایانبندیاش را مرور کنم. تاریخ پای مطلب هشتم مهرماه سال 82 است. ازایندست مطالب لوس ژورنالیستی تازه فارغالتحصیل شدههاست. به خاطر دارم آن زمان هم مثل همین حالا بود. پست ربایی در وبلاگها مرسوم بود. خوب به خاطر دارم بیش از صد نفر این پست را توی وبلاگشان بارگذاری کرده بودند ولی امروز که سرچ کردم سه رکورد بیشتر نیافتم. نگران شدم که مابقی دوستان را چه شده است. در همین مقام از مریدان مکتب پیس ایسم تقاضا میشود اعلام حیات فرمایند و ما را از نگرانی دربیاورند. با تشکر
یک اومانیست دنیا را آبی دریایی خیال میکند.
یک اریستوکرات ، آن را طلائی دوست دارد.
یک کاپیتالیست ، آن را به رنگ پول میبیند.
یک سوسیالیست،آن را راه ـ راه؛
یک نهیلیست، آن را سیاه؛
یک میلیتاریات، آن را به رنگ اونیفورم خویش؛
و یک راسیست، آن را به رنگ پوست خود؛
یک ایدئالیست،آن را سفید آرزو میکند.
یک پلورالیست، آن را رنگینکمان فرض میکند.
یک آنارشیست، هر رنگی که داشته باشد را قبول ندارد.
یک تئوکرات، آن را نمیبیند.
یک رئالیست، آن را رنگی که سیاستمداران به آن زدهاند میبیند.
بالاخره، من!
آن را هر طوری که خواستم رنگ میزنم.