وحید پیام نور

مطالبی پیرامون اندیشه، اجتماع و هنر

میمینیسم

دستمال‌های کاغذی را از کف اتاق جمع می‌کنم، در دستم مچاله می‌شوند و روبروی آیینه، کبودی کتفم را پشتِ دکمه‌های پیرهنم مخفی می‌کنم. آقای مخاطب که با ولعِ تمام، این سطرها را با چشم‌هایت دنبال می‌کنی و می‌خواهی از پشتِ این سطرها، پیرهنم را پاره کنی، صدای نفس‌هایت عذابم می‌دهد. می‌خواهم باکمال تأسف به اطلاعتان برسانم، من زنم و به‌شدت به اخلاق پایبند ...

 

مقدمه‌ای در مقام مؤخره

تاریخی که بر جغرافیای ذهن یک رهگذر گذشته است

سالیان زیادی را از سر گذراندم تا درک کردم آنچه می‌نویسم؛ شعر، داستان یا فیلم‌نامه نیست. این‌ها شهروندان شهر درون من‌اند و اگر هرازگاهی متنی مرتکب شوم و یا تصاویری را سرهم کنم تا فیلمی شکل بگیرد، حتی اگر از این بابت سرمایه‌ی مادی دیگران در میان نباشد، سربار وقت دیگران بودنی در میان است!

آشنایی

خودنوشت

به روایت کارکرد

به روایت تصویر